آیا خاطرات دهنده قلب می تواند بر گیرنده پیوند قلب تاثیر بگذارد و شخصیت و احساسات او را عوض کند؟!
به گزارش مجله تور مالزی، آیا ممکن است قلب چیزی بیش از یک پمپ خون باشد؟ درست است که قلب یکی از اعضای حیاتی بدن است، اما آیا واقعا تغییرات شخصیتی یا عوض شدن ترجیحات غذایی و حتی احساسات پس پیوند قلب را می توان به انتقال آنها از دهنده به گیرنده نسبت داد؟!
گزارش های عجیب
بعضی بیماران پس از پیوند قلب گزارش داده اند که ترجیحات غذایی، موسیقیایی یا حتی نگرش آن ها به زندگی دچار تغییر شده است. برای مثال، یکی از بیماران، که پیش از عمل به تغذیه سالم پایبند بود، پس از دریافت قلب، علاقه شدیدی به فست فود پیدا کرد. جالب آن که در وسایل شخصی اهدانماینده، بسته ای از همان غذای خاص پیدا شد. این موارد باعث شده اند که این پرسش مطرح گردد: آیا قلب می تواند حامل اطلاعات یا خاطرات باشد؟
بعضی دیگر از بیماران تغییراتی عجیب تر را تجربه نموده اند، مانند ترس از آب پس از دریافت قلبی که متعلق به قربانی غرق شدگی بوده است. این تغییرات که به ظاهر با شخصیت و تجربیات اهدانماینده هماهنگ هستند، فکر پژوهشگران را به سمت مفهوم نوی از ارتباط قلب و مغز سوق داده اند.
دلایل اولیه و خام که گرچه مستقلا می توانند صحیح باشند اما توجیه نماینده هم نیستند
پژوهشگران فرضیه هایی ارائه داده اند که می توانند این پدیده را شرح دهند. هرچند هیچ یک از آن ها هنوز اثبات قطعی نیافته اند، اما همگی به نقش پیچیده تر قلب در بدن اشاره دارند.
- حافظه سلولی (Cellular Memory): این فرضیه معتقد است که سلول های قلب ممکن است بتوانند اطلاعات یا خاطراتی را ذخیره نمایند. اگر چنین باشد، ورود این سلول ها به بدن گیرنده می تواند الگوهای نوی از رفتار و احساسات را ایجاد کند.
- تغییرات اپی ژنتیک (Epigenetic Modifications): این فرآیند تغییراتی در بیان ژن ها ایجاد می نماید، بدون آن که ساختار DNA تغییر کند. ممکن است قلب نو بتواند به وسیله این مکانیزم، تأثیری بر گیرنده بگذارد.
- شبکه عصبی قلب (Hearts Neural Network): پژوهش های نو نشان داده اند که قلب دارای شبکه عصبی پیچیده ای است که گاهی از آن به عنوان مغز کوچک قلب یاد می گردد. این شبکه می تواند نقشی فراتر از کنترل ضربان قلب داشته باشد و با مغز به شکل دوطرفه ارتباط برقرار کند.
- میدان الکترومغناطیسی قلب: قلب میدان الکترومغناطیسی قوی تری نسبت به سایر اعضای بدن فراوری می نماید. ممکن است این میدان بر بدن گیرنده تأثیر گذاشته و باعث تغییراتی در احساسات یا رفتار او گردد. (این یکی واضحا شبه علم است!)
توجیه علمی تر چیست؟
اگرچه قلب به علت شبکه عصبی مستقل و پیچیده ای که دارد می تواند در مکانیسم های بیولوژیکی نقش داشته باشد، اما اینکه شخصیت، ترجیحات یا عواطف گیرنده پیوند قلب شبیه به اهدانماینده گردد، در حال حاضر مفهومی شبه علمی است. با این وجود، نمی توان تأثیر عمیق عاطفی دریافت عضوی حیاتی چون قلب را که طپش آن در سینه احساس می گردد نادیده گرفت. این تجربه می تواند از نظر روان شناختی و فلسفی بر گیرنده اثر بگذارد و حتی تغییرات شخصیتی یا احساسی را در او ایجاد کند.
تغییرات شخصیتی و عوامل احتمالی آن
هنوز شواهد علمی قطعی برای اثبات انتقال خاطرات یا شخصیت به وسیله قلب وجود ندارد. با این حال، گزارش هایی از تغییرات شخصیتی پس از پیوند قلب، کنجکاوی دانشمندان را برانگیخته است. یکی از شرحات ممکن برای این تغییرات، فشار عاطفی و فیزیکی ناشی از عمل پیوند است.
بعلاوه مصرف داروهای قوی برای جلوگیری از پس زدن عضو علت دیگر می تواند باشد. این داروها، از جمله کورتیکواستروئیدها و سرکوب نماینده های ایمنی، می توانند بر شیمی مغز و عملکرد روانی تأثیر بگذارند.
این داروها می توانند منجر به تغییرات خلقی، احساس اضطراب یا حتی افسردگی شوند که ممکن است به اشتباه به انتقال شخصیت نسبت داده گردد.
از سوی دیگر، جنبه روان شناختی دریافت قلب، تجربه ای عمیق و منحصر به فرد است. گیرنده ممکن است به این فکر کند که قلب متعلق به چه کسی بوده و چه زندگی ای را تجربه نموده است. این احساسات می توانند تأثیری قوی بر فکر و رفتار فرد داشته باشند، به ویژه اگر او باور داشته باشد که بخشی از وجود اهدانماینده اکنون در وجودش جریان دارد.
قلب و نقش آن در هویت
تغییرات شخصیت یا احساساتی که بعضی گیرندگان گزارش می دهند، ممکن است به نقش نمادین قلب در هویت انسان مرتبط باشد. قلب در بسیاری از فرهنگ ها و باورها مرکز احساسات و عشق در نظر گرفته می گردد. دریافت قلب از فردی دیگر می تواند این تصور را تقویت کند که بخشی از هویت اهدانماینده به گیرنده منتقل شده است.
گیرندگان قلب ممکن است احساس نمایند که مسئولیت حفظ زندگی نمادین اهدانماینده را بر عهده دارند. این احساس مسئولیت می تواند رفتارها و نگرش های نوی در آن ها ایجاد کند، به ویژه اگر داستان اهدانماینده برایشان تأثیرگذار باشد. به همین علت، حتی بدون شواهد علمی، پیوند قلب به نوعی بازتعریف هویت برای گیرنده محسوب می گردد.
دریافت قلب ممکن است به گیرنده حس متفاوتی از زندگی و ارتباط با دیگران بدهد. بسیاری از گیرندگان گزارش می دهند که احساس قدردانی و حتی گاهی گناه نسبت به زندگی دوباره پیدا نموده اند. این تغییر در دیدگاه می تواند بر نحوه تعامل آن ها با دنیا و دیگران تأثیر بگذارد.
در بعضی افراد، فرآیند پیوند قلب به معنای نجات از آستانه مرگ است. این تجربه می تواند دیدگاه آن ها نسبت به زندگی و معنای آن را تغییر دهد. چنین تغییراتی ممکن است در رفتارها و احساسات آن ها منعکس گردد و از سوی دیگران به عنوان شخصیت نو تلقی گردد.
احتیاج به پژوهش های عمیق تر
این پدیده پیچیده، احتیاجمند پژوهش های میان رشته ای بیشتری است که روان شناسی، پزشکی، عصب شناسی و فلسفه را ترکیب کند. کشف ارتباط احتمالی میان حافظه، شخصیت و قلب می تواند به بهبود روش های مراقبتی برای بیماران پیوند عضو یاری کند. بعلاوه، این تحقیقات ممکن است به درک عمیق تری از هویت انسانی و چگونگی تعامل فکر و بدن منجر گردد.
از سوی دیگر، آنالیز علمی این مسئله می تواند به کاهش باورهای نادرست و شبه علمی درباره انتقال شخصیت یاری کند. تمرکز بر عواملی مانند روان شناسی پس از عمل، تأثیرات اجتماعی و فرهنگی، و نقش داروها می تواند راه را برای درمان های بهتر و حمایت روانی مؤثرتر باز کند.
منبع: یک پزشک